(سوایی ۲) جدیدترین اثر مسعود ده نمکی چند روزی است روی پرده سینماهای کشور رفته است. این فیلم بر خلاف دیگر کارهای این فیلمساز از تبلیغات گسترده بهره نبرده، اما با این وجود استقبال از آن چشمگیر بوده است. اتفاقی که نشان می دهد، مردم آثار این فیلمساز را دوست دارند و ده نمکی نیز به خوبی با سلیقه آنان خو گرفته است.
ده نمکی فیلمسازی است که یک رویکرد در تمامی کارهایش نمود عینی دارد، موضوعات دینی و قرآنی از ویژگی اصلی کارهای او است، ایده های ده نمکی در قالب توصیه های اخلاقی و اجتماعی بیان می شود. و خروجی کارهایش بیانگر آن است برای فیلمسازی وارد هنر هفتم نشده، بلکه آمده تا حرف هایی را که به آن باور دارد تبلیغ کند.
برای رسیدن به این خواسته هیچگاه فراموش نکرده، پیام رسانی باید به زبانی باشد که تماشاگر آن را بپسندد، والا آنچه خلق می کنند، تنها برای صندلی های خالی به نمایش در خواهد آمد؛ اتفاقی که متاسفانه درباره بسیاری از فیلم های دینی و ارزشی رخ می دهد.
*ده نمکی و نگاه غیرمنصفانه منتقدان
اما موضوعی که در این یادداشت هدف اصلی می باشد. برخوردی است که با فیلم های این کارگردان از طرف منتقدان و رسانه ها صورت می گیرد، برای گفته فوق چند نمونه ذکر می کنم، در اولین فیلم ده نمکی «اخراجی ها 1» وقتی فیلم فروش فوق العاده کرد، گفتند؛ این فیلم را شریفی نیا و عبدی هدایت کرده اند و کارگردان در آن کمترین نقش را دارد. در قسمت دوم و سوم نیز توجیح دیگری را به کار بردند به این نحوکه موضوع طنز و پرداختن به برخی خط قرمزها باعث شده فروش این فیلم ها بالا رود. درباره «رسوایی 1» نیز وقتی دیدند که فیلم یک اثر جدی است و دیگر نمی توانند توجیح کمدی بودن را به کار ببرند گفتندريال تبلیغات شهری باعث فروش شده است.
*بی توجهی به نقش مردم در داوری
نکته جالب اینجاست در هیچکدام از چهار فیلم نام برده شده به نقش مردم توجهی نشد و برای فهم و شعور مخاطب هیچ امتیازی در نظر نگرفتند، این قبیل برخوردها نشان می دهد اکثر نقدها کارشناسانه نیست و هیچ گرایش حرفه ای در آن وجود ندارد.
امام در فیلم «رسوایی 2» اتفاق دیگری رخ داده است، ده نمکی با تبلیغات بسیار محدود نسبت به کارهای قبلی اثرش روی پرده رفته، اما تا اینجای کار باز هم فروش این فیلم خیره کننده است و همین انتظار می رود، حداقل نگاه ها به این فیلم کمی بهتر باشد.
جدا از بحث کارگردان، در «رسوایی 2»، فیلمساز، بار دیگر سراغ موضوعی رفته که نوعی تلنگر برای جامعه ما محسوب می شود، البته با محور قرار دادن یک شهر خیالی سعی دارد، برخی سوءتفاهمات را از بین ببرد، ولی به وضوح می توان دریافت، هشدارهای بیان شده در فیلم کاملاً مطابق با زمان ماست و می خواهد آینه ای پیش روی تمامی ما بگیرد. نکته دیگری را که باید متذکر شد. روایت فیلم کاملا دلنشین و دوست داشتنی است به ویژه در بحث دکوپاز و میزانسن، می توان حرفه ای گری را در فیلم مشاهده کرد.
*اتفاقی ستودنی در فیلمبرداری
فیلمبرداری و جلوه های ویژه این کار بر می گردد که اتفاقی مثبت و ستودنی در سینمای ما محسوب می شود، زیرا نشان می دهد، اگر ابزارهای لازم در اختیار سینماگران قرار گیرد به راحتی قادرند، کارهای خیره کننده ای از خود خلق کنند. در زمینه بازیگری این فیلم هم بار دیگر شاهد هنرنمایی بسیار خوب اکبر عبدی هستیم، البته محمدرضا شریفی نیا تا حدودی در این قالب، تکراری شده است، ولی به هر حال تماشاگر چنین کارکتری را دوست دارد و از آن استقبال می کند، زیرا در جامعه امروز ما کم نیستند افراد متظاهری که هیچ نشانی از اخلاقیات در کردارشان نیست، اما گفتارشان سراسر بر گرفته از ارشادات اسلامی است؟
*نیم نگاهی صنفی به روحانیت
درباره نگاه فیلم به روحانیت نیز باید گفت، الگویی که ده نمکی از روحانی ارائه می دهد، همان چیزی است که باید باشد. فردی که عمر خود را صرف خدمت به خداوند و خلقش کرده است. در کنار این موضوع باید نکته ای را از نظر دور نداشت آنهم اشارات ظریف فیلمساز است. در سکانسی از فیلم «حاج یوسف» در خانه خود نشسته و روی دیوار عکسی از حضرت آقا قرار دارد. این عمل نشان می دهد، چنین فرد وارسته ای مقام معظم رهبری را الگوی خود قرار داده است، این شکل از تصویر سازی، الگویی مناسب برای کارهایی است که می خواهد فرد یا مفهومی را بدون شعار تبلیغ کنند.
در پایان باید گفت: سینمای ما در چنگال آثاری چون «50 کیلیو آلبالو» و «من سالوادور نیستم» گرفتار آمده اند و این فیلم ها عموماً در گیشه موفق هستند، فیلمی چون «رسوایی» حرف هایی می زند که در سینما کمتر شنیده می شود، امید آنکه منتقدان منصف نسبت به این مهم انصاف به خرج دهند.
نظر شما